دنیا را راحت بگیر،
هرکس حرف خود را می زند! بگذار بزند،
تو هم حداقل حرف خودت را با خودت بزن،
البته بعدش هم راحت باش.
هیچی را به راحتی ترجیح نده.
تلاش نکن دیگران را اصلاح کنی بلکه راحت باش،
فکر نمی کنی به تو ربطی ندارد.
دنیا راه خود را می رود
چه بخواهی چه نخواهی
پس آنچه دنیا می خواهد بخواه
یا اینکه حداقل با نخواستن مقاومت نکن
و زیادی گیر نده و سخت نگیر.
زیرا تو زیادی مسئول نیستی
نقطه دانایی ما آنجاست که
بدانیم آنقدر که فکر می کنیم مسئول نیستیم.
فکر مسئولیت زیاد نتیجه عدم آگاهی است.
عدم آگاهی به اینکه آنقدر که می اندیشیم قدرتمندنیستیم.
نتیجه فکر مسئولیت زیاد؛ بیماری، عصبانیت، حرص و طمع است.
زندگی آنجاست که خنده آنجاست.
این قید و شرط ندارد.
اگر خندیدی موفقی،
با مسئول فرض کردن خود، امکان خنده نیست.
تو در مقابل همه چیز مسئول نیستی،
تو فقط برای این هستی که سرخوان بروی و بهره مند شوی.
در هر موقعیتی راحتی و آرامی حق توست اگر خودت بخواهی.
هر جا و به هر دلیلی که عصبانی هستی بدان که با زندگی همگام نیستی،
بیشتر مواقع، عدم همگامی با زندگی به علت دانا دانستن خود است که منطقی نیست.
باید واقع بین بود ما از دنیا هیچ نمی دانیم،
فقط می دانیم نعمت فراوان است و بدون سئوال باید بهره مند شویم.
اگر بخواهیم می توانیم.
اگر جهان پیچیده را بخواهیم تحلیل کنیم به علت عدم توانمندی زیر بار له می شویم.
پس جهان را ساده فرض کن،
عین پرنده ای که روزی اش از همه لحاظ می رسد.
تو وظیفه داری روزی ات را بستانی،
این یک ذره اختیار برای آزمایش تست،
بدان این اختیار و این تفکر در مقابل جهان هستی، قابلی نیست،
که بتوان بر آن نازید یا تکیه کرد.
حداقل وظیفه ما خواستن است و ایمان رسیدن به همه چیز.
او که ما را آفریده در فکر همه چیز ما هست،
منتهی ما باید بیاییم میدان و بخواهیم.
تاریخ پر از انسانهایی است که چون خواسته اند رسیده اند.
این رسم و قاعده خداست بر ما.